ماهنامه «نماینده»؛ محمد محبوبی /* جنبش دانشجویی و فضای دانشگاهی از دیرباز کانون توجه جریانهای گوناگون سیاسی بوده است. جوانان علاقهمند به اثرگذاری سیاسی، روحیه پویا و فعال جوانان، صبغه پررنگ احساسات و... همگی، مؤلفههایی هستند که باعث میشود گروهها و تشکلهای سیاسی چشم طمع به محیط دانشگاه داشته باشند و درصدد سوءاستفاده از دانشجویان برآیند. ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و در بسیاری از رویدادهای سیاسی در دانشگاهها رد پای جریانها و گروههای سیاسی به چشم میخورد. دو واقعه مهم تاریخ معاصر یعنی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ و آشوبهای پس از انتخابات ۸۸، بهخوبی این دخالتها را به تصویر کشانده است.
**دستهای پشت پرده در کوی دانشگاه
جرقه آغازین تجمعات دانشجویی در اواسط تیرماه ۷۸، بهدنبال توقیف روزنامه «سلام» زده شد. روزنامه سلام در روز ۱۵ تیرماه ۷۸ به جرم چاپ نامه محرمانه «سعید امامی» به «قربانعلی دری نجفآبادی»، وزیر اطلاعات، به توقیفی ۵ ساله محکوم شد. محتوای این نامه طبقهبندی شده، توصیههایی پیرامون مفاد قانون جدید مطبوعات بود و تیتر اول «سعید اسلامی پیشنهاد قانون مطبوعات را داده است» در صفحه نخست میدرخشید. روز پنجشنبه ۱۷ تیر، ۱۰ روزنامه اصلاحطلب با تیترهایی تند درصدد القای فضای بحرانی به جامعه برآمدند. همان شب بود که «علیرضا نوریزاده» از رادیو «بی. بی. سی» در تقدیر از عملکرد مطبوعات اصلاحطلب، گفت: «ما باید سرافراز باشیم که پرچمداران جامعه مدنی در ایران یعنی نشریات نشاط، صبح امروز، خرداد، همشهری و ایران، مراکز قدرت را نشانه رفتهاند و با زیر سؤال بردن مشروعیت و مقبولیت نظام اسلامی، چالشی جدّی فراروی حاکمان اسلامی گشودهاند.»
چهرههای اصلاحطلب که دولت و مجلس را توأمان در اختیار داشتند، تلاش کردند تا فضا ملتهبتر و آشفتهتر شود. دانشگاه بهعنوان کانون بحرانسازی در نظر گرفته شد، کوی دانشگاه تهران مرکز کانون بحران نشانهگذاری گردید و اعتراضهای ساختارشکنانه، کلید خورد. نیروهای دفتر تحکیم وحدت، «منوچهر و اکبر محمدی»، «احمد باطبی» و اعضای انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهییج دانشجویان کوی دانشگاه تهران را آغاز کردند. دفتر تحکیم وحدت که اختصار «اتحادیه انجمنهای اسلامی و سازمانهای دانشجویی سراسر کشور» بود، یکی از گروههای ۱۸گانهای بود که در کنار جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب و مجمع روحانیون مبارز، از دوم خرداد ۱۳۷۶ جبههای متحد به نام «جبهه دوم خرداد» را تشکیل داده بودند.
در آن زمان ورود غیردانشجویان به داخل محوطه کوی دانشگاه تهران در خیابان امیرآباد، با سهولت انجام میشد و به همین علت محرکهای خارجی با آسودگی توانستند به جمع پیادهنظام اصلاحات در دانشگاه ملحق شوند و پیش از آنکه نیروهای امنیتی و انتظامی بتوانند خود را به صحنه برسانند، آشوب کوی آغاز شد.
خیابان منتهی به کوی دانشگاه، به هر وسیلهای که در دسترس بود به آتش کشیده شد و درگیری میان معترضین و نیروی انتظامی آغاز گردید. نقطه اوج درگیریها را میتوان سردادن شعارهای ساختارشکنانه علیه نظام و رهبری دانست. درگیری تا ساعاتی از بامداد ادامه یافت اما در این میان جریان هدایتگری سعی داشت ماجرا فیصله پیدا نکند و شعلهها خاموش نشوند. بهانه مورد نیاز با ورود نیروی انتظامی به محوطه کوی دانشگاه به دست آمد. تنش و شکاف به قدری عمیق شد که نهتنها مأمورین انتظامی، بلکه دانشجویان بسیجی و حزباللهی هم در طرف مقابل دعوا تعریف شدند و زد و خوردها بالا گرفت.
اکنون نوبت تیم مطبوعاتی اصلاحطلبان بود که در آتش معرکه بدمد. روزنامههای شنبه ۱۹ تیر کار هدایت آشوبها را برعهده گرفتند. روزنامه خرداد در صفحه نخست با تیتر درشت نوشت: «کوی دانشگاه به خون کشیده شد» و روزنامه نشاط تیتر «دفتر تحکیم وحدت یک هفته عزای عمومی اعلام کرد» را برگزید. در دانشگاههای امیرکبیر، علم و صنعت، صنعتی شریف و شهید بهشتی تجمعهایی صورت گرفت و عوامل برپاکننده این تجمعات خواستار حرکت دانشجویان به سمت کوی دانشگاه شدند. تظاهرکنندگان با شعارهای رادیکال بهسمت میدان انقلاب و دانشگاه تهران به راه افتادند که در این میان سینما ملت، بانکهای تجارت و سپه، چند اتوبوس شرکت واحد، پمپ بنزین، محل برگزاری نماز جمعه، یک بیمارستان و چند دستگاه خودروی سواری و موتور سیکلت تخریب یا به آتش کشیده شدند.
انفعال تعمدی دولت اصلاحات و اهمال در برخورد با آشوبگران اما دیگر عاملی بود که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در جهت تقویت جریان فتنه، تلقی میشد. شخصیتهایی در وزارت کشور و وزارت علوم، با سنگاندازی و تعلل عامدانه سعی داشتند که دامنه آشوب هرچه بیشتر گسترش یابد. «مصطفی تاجزاده» معاون سیاسی وزارت کشور، «محمدجواد حقشناس» مدیرکل سیاسی وزارت کشور، «مصطفی معین» وزیر علوم، «داوود سلیمانی» معاون دانشجویی وزارت علوم، «غلامرضا ظریفیان» مدیرکل دانشجویان داخلی وزارت علوم و «هادی خانیکی» معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم، از جمله این افراد بودند که علیرغم توان مقابله با فتنه، تلاش درخوری از خود بروز ندادند. تیم مدیران سابق وزارت اطلاعات شامل «سعید حجاریان، عباس عبدی، علیرضا علوی تبار، محمدرضا تاجیک، ابراهیم اصغرزاده و...» هم در همین دسته گنجانده میشوند. به هر حال آشوبی که میتوانست در کوی دانشگاه خاموش شود، به میانه خیابانهای شهر نشت کرد و میدان عمل برای عناصر آشوبطلب غیردانشجو، فراهمتر شد.
**دانشگاه و فتنه ۸۸
صحنهگردانی اصلاحات در دانشگاهها و در حوادث سال ۷۸ آخرین بار نبود. درواقع آشوب کوی دانشگاه، مانور آزمایشی بود برای عملیاتهایی بهمراتب بزرگتر و فراگیرتر. یکی از بارزترین عملیاتهای این چنینی آشوبهای حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ بود. از صبح شنبه بعد از انتخابات مقابل دانشگاه درگیریها آغاز شد. درگیریهایی که هیچکس فکر نمیکرد ۸ ماه به طول بیانجامد و در تمام این مدت دانشگاهها و به خصوص دانشگاه تهران، مرکز ثقل تحولات سیاسی معطوف به انتخابات ۸۸ گردد. شنبه شب درگیریها به کوی دانشگاه کشیده شد و عدهای که گویا کوی را تصرف کرده بودند مانع از ورود خروج دانشجویان به کوی میشدند. در خارج از کوی هم از یک طرف پلیس با محافظت از کوی مانع از شدت گرفتن درگیریها میشد و از طرف دیگر عده زیادی که با نیتهای مختلف قصد ورود به کوی را داشتند، ۲ روز پر التهاب را برای کوی بهجا گذاشتند. در شب دوم آشوبگران درون کوی ۲ دانشجوی بسیجی را به گروگان گرفته و به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده بودند. در نهایت با دستگیری عدهای، تعطیلی امتحانات و تخلیه شدن کوی، این غائله به پایان رسید.
اساتید دانشگاه تهران در اعتراض به توهین به ساحت دانشگاه تهران و حمله به کوی، روز ۲۶ خرداد در مسجد دانشگاه تهران تحصنی را برگزار کردند. «جعفر توفیقی» و «میلی منفرد» که بعدها از سوی حسن روحانی بهعنوان وزرای پیشنهادی علوم معرفی شدند از سخنرانان این تحصن بودند. «مسعود رجوی» در بیانیهای رسمی از این تحصن حمایت کرد. اما شنبه ۳۰ خرداد بعد از سخنرانی و اتمام حجت رهبری با آشوبگران، «زهرا رهنورد» در روزی که دانشگاه تهران تعطیل هم بود در دانشکده هنرهای زیبا حاضر شده و دانشجویان را جهت شرکت در راهپیمایی غیرقانونی ۳۰ خرداد سازماندهی کرد. با تعطیلی دانشگاهها این تحولات تا حدودی آرام شده بود تا اینکه با شروع سال تحصیلی ۸۹-۸۸ موج جدیدی از تحرکات در دانشگاهها برنامهریزی شد. رئیسجمهور به دلیل فضای بسیار ملتهب دانشگاه تهران در مراسم شروع سال تحصیلی شرکت نکرد و وزیر وقت علوم دکتر دانشجو مهمان این مراسم بود. اما از آنجاییکه ایشان در دولت قبل مسئول برگزاری انتخابات بود، در بیرون سالن اعتراضات گستردهای به حضور ایشان صورت گرفت که سرانجام به درگیری میان دانشجویان منجر شد.
در روز ۱۳ آبان نیز که بهرسم هر ساله تجمع دانشجویان در مقابل لانه جاسوسی برگزار میشد، دانشجویان معترض از این خلأ نهایت استفاده را کرده و در درون دانشگاه تجمعی را برگزار کردند که در آن از سر دادن هیچ شعاری علیه رهبری و نظام، مضایقه نکردند. اما اوج این درگیریها و تنشها در ۱۶ آذر در دانشگاه تهران برگزار شد. ۳ روز درگیری و تنش میان دانشجویان دانشگاه که به ۲ دسته تقسیم شده بودند و دانشگاه را بسیار ملتهب کرده بودند. حضور بسیار منظم و انبوه دانشجویان انقلابی در روز ۱۶ آذر در دانشگاه تهران موجب شد که اقلیت معترض نتوانند عرض اندام کنند. اتفاق تلخ این روز اهانت به امامخمینی(ره) و پاره کردن عکس ایشان در دانشگاه تهران بود. هتاکان به امامخمینی(ره) آنقدر وقیح بودند که در روزهای بعد نیز اسکناسهای منقوش به تمثال امام(ره) را در مقابل سر در دانشکده فنی تهران به آتش کشیدند که این امر موجی از احساسات مردم را برانگیخته و تجمعات بسیاری در تهران و دیگر شهرها برگزار شد. شایان ذکر است که مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره) به جای محکوم کردن توهین به امام(ره) در نامهای اعتراضی به صداوسیما نسبت به پخش تصاویر این توهین از رسانه ملی اعتراض کرده و پخش این تصاویر را حرمتشکنی نسبت به امام(ره) دانست!
مردم و دانشجویان حاضر در مراسم ظهر عاشورا در مسجد دانشگاه تهران در لحظات پایانی مراسم متوجه حضور آشوبگران در خیابانهای اطراف دانشگاه میشوند. وقتی عزاداران از دانشگاه خارج میشوند با افرادی مواجه میگردند که با شعار و هلهله حرمت روز عاشورا را شکستهاند. حضور پرتعداد دانشجویان و مردم موجب متفرق شدن آشوبگران میشود. شاید به قدرت بتوان گفت که ارائه تصویر حضور با صلابت دانشجویان در ۱۶ آذر دانشگاه تهران و مواجهه دانشجویان در ۶ دی - ظهر عاشورا- ۸۸ با آشوبگران، شیوه جمع کردن بساط فتنهگران در روز ۹ دی را به عامه مردم نشان داد تا با حضور میلیونی خود مهر پایانی بر زیادهخواهیها و مطالبات غیرقانونی عدهای آشوبطلب، بزنند.
فعال دانشجویی
نظر شما